- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال امام هادی علیهالسلام هنگام شهادت
آه در سینه ام از زهـر شراری برپاست آتشی بر جـگـر و رویِ لبـم واویلاست سوخـتـم سوخـتم آبی که نفس می سوزد حـجره ام از جگـر سوخته ام کرببلاست مــادرم آمـده بـالـیــن مـنِ چـشـم به راه تا بگویم غم خود را که دلم پُرغوغاست دستِ من بست و مرا نیمه شب از خانه کشید بی حیایی که نمی گفت غریب و تنهاست مـثـل آن دخـتـرکی که نـفـسـش بنـد آمد راه می آمد و می دید سری بر نی هاست سنگ بود و سری که ز لبش خون میریخت خیزران بود و یتیمی که شبیه زهراست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
ای کـعـبـۀ دل کـوی تو یا حضرت هـادی وی قبلۀ جان روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثـنـاگوی تو یا حضرت هادی آئـیـنـه اجلال نـبــی کـیست تـویـی تو چـارم علی از آل نبی کیست تویی تو تو اخـتـر بـرج نـبـوی شـمـس هُـدایی مــاه عـلــوی آیـنـه ی حـسـن خـدایــی فـرمـاندۀ ملک قـدر و جـیـش قـضایی آری تو عـلـیّ ابن جـواد ابن رضایـی خـوبان جهـان نور هدایت ز تو دارند ارواح رسـل روح ولایت ز تو دارنـد تـو جـانـی و در کـالـبـد کــلّ وجـودی تـو وجـه خـدا آیـنـۀ غـیـب و شهـودی تو نیّت و تکـبیر و قـیـامیّ و قـعـودی تو رابـطـۀ خـلـق و خــداونـد و دودی از فـیض تو مـنّت به سر خلـق نهادنـد با مهـر تو دادند به مـا آنـچـه که دادند ای گـوهــر تـوحـیـد به درج دهـن تـو روئیده به هر سو گل وحی از چمن تو انــوار خـدا در تو و حُـسن حَـسن تـو ما جـامـعــه داریـم ز فـیـض سخـن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی است هر جمله آن جلوه ای از وحی الهی است از سامره خیزد به فلک نـور حـقـایـق دل ها به طواف حـرم قـدس تو شـایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی خور خوان کرمت جمله خلایق مـدح تـو نـدای حق و جـبـریـل منادی نـام تو عـلــی کـنـیه زیبـای تو هــادی من آبــرو از خـاک در سـامــره دارم من خـاطـره هـا از سـفـر سـامـره دارم من جلوۀ طور از شجـر سـامـره دارم من عشـق دو قرص قـمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا وکرم توست تو حجّـت حق خـلق به تـأئـید تو بـنـده تـوحـیـد و نـبـوّت به تـولاّی تـو زنــده جـبـریـل به بـام تو یـکی مرغ پـرنـده در بـین قـفـس رام تو شـیــران درنــده کردند چــو بر مـاه جـمــال تو نـظاره پـروانـه صفـت دور تو گـشتند هـماره نـور تو که از صبح ازل تافـته در دل خـامـوش نـگــردد به هزاران متـوکّـل هرگــز نشود محـو، حق از فتنه باطل آری نـرسـد بـار کـج خـصـم به منزل قـرآن همه را با سخن وحی دهـد پـنـد هر چـیز بود فـانی بجز وجه خـداونـد ای جود توهمچون یم و افلاک حبابت آوخ که رسـید از سـتـم خـصم عـذابت گریم به تو و غـصّه بی حدّ و حسـابت افـسـوس که بردند سوی بـزم شـرابت بر خیرگی خصم وبه بی شرمی او اف خاکم به دهن جام می ات کرد تعـارف توآیه تطهیری و رجس از توبه دوراست دل جای خدا و دهنت چشمه نور است وای ازمتوکّل که چه بی شرم وجسوراست مست می و مست ستم ومست غرور است با آن شرف و عزّت و اجـلال معـانی میخواست که در محفل اوشعر بخوانی خواندی دوسه بیتی که بهم ریخت سرورش بر خاک فکـندی زیر تخت؛ غـرورش گـفتی سخن از آدمی و تنـگی گـورش افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش لـرزیــد ولـی در پـی اظـهـار نـدامـت می زد همه دم تیـشه به طـوبای امامت فریاد که زد زهر ستم شعـله به جانت افسوس که مسموم شدی چون پدرانت آوخ که زتن رفت برون تاب و توانت سوزد جگـرم بر تو و غـم های نهـانت میثم که به دل سوز و به سر شور تو دارد باشد که به خاک حرمت چهـره گذارد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
اى در سپهر مجد و شرف؛ رويت آفتاب بَر بزم ما بتاب و، رخ از دوستان متاب از پاى فـتـاده ايم، ز رحمت تو دستگير ما را كه دل ز آتش داغت بُـوَد كـبــاب جـمـعـيـم مـا؛ ولـيـك پريشان به يـاد تو وز ما شكـسته تر دل زهـرا و، بوتـراب يا هـادى الـمـضـلّـين، كز مـردم ضلال جسمت در التهاب و، روانت در التهاب تـو آفـــتـاب عــالـمــى و، از افــول تـو افــتــاده اسـت در هـمـه ذرات انـقـلاب اى آيـت تــوكّــل و، اى آيـــه ی رضــا ديـدى جـنايت از متـوكل تو بى حسـاب گـاهـى دهـد مكان تـو در بركه السبـاع گاهى درون محبس دشمن به پيچ و تاب زنــدان بـى مـلاقــات آنــهـم بــراى تـو آه از جـفــاى طـايـفـه غـافـل از عِـقـاب تــو زاده ی بــزرگ جـوانــان جـنـتــى اى از سـتـم شـهـيـد شـده درگـه شـبـاب آن شـربـتــى كه داد به اجـبـار دشـمنت گـويـا شـرنـگ مـرگ بُد و، آتش مذاب كاتش به جسم و جان تو پروانه سان فتاد وز سوز زهر جسم تو چون شمع گشت آب اى بَــر درت نــثـــار درود مــلائــكــه امــروز بـر ســلام مــويّـد بــده جــواب
: امتیاز
|
زبانحال امام هادی علیهالسلام هنگام شهادت
یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم شعـله با نـاله برآیـد همه دم از جگـرم جـز تو ای خالق دادار کسی نیست گـواه که چه آورده جـفـای مـتـوکّـل به سـرم می دوانـیـد پــیــاده به پـی خـویش مـرا گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب شرم ننـمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی ریخـتـه خاک یـتـیـمـی به عـذار پـسرم با که این ظلم بگـویم که به زنـدان بلا قبر من کند عدو پیش دو چشمان تـرم هر زمان هست در این دار فنا مظلومی حق گواه است که من از همه مظلوم ترم فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز هم ثـنا گـستر من آمده هـم نوحــه گرم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
ای دائم از خدا و نبـییّن تو را، سـلام وی روی عالمی به حریم تو صبح و شام مهـر جـهـان فــروز سپـهــر هـدایـتی هادی است کنیهات، به تو و کنیهات سلام
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
آن نازنین که وصف جمالش خـدا کند امـشب خـدا کـند که نگـاهى به ما کند آن بى نیاز از همه غیر خدا خوش است ما را گـره ز کـار فـرو بـسـته وا کـند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفــا کند به پیکرش نشانه ها، یه سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند
: امتیاز
|